حال وابسته

ساخت وبلاگ

الان فهمیدم که حال من به ساکت بودن یا نبودن همسایه بستگی داره

اگر جیغ پیغ کنه ، در و بکوبه ، اهنگای شیش و هشت بذاره ( از حق نگذریم اولاش اهنگاش چرت و پرت بودن. فک کنم اهنگای من روش اثر گذاشته سلیقه اش چرخیده به سمت من. الان اهنگاش قابل تحمل تره ) من عصبی میشم

اما اگه عین بچه آدم ، عین یه خونواده جنتلمن اسه بره، اسه بیاد ، منم توی دلم عروسیه و به کارام میرسم.

بهتررررین حالت زمانیه که خونه باشه ولی ساکت

کلا همیشه صابخونه ادم باید تا حد زیادی مثل خود ادم باشه. یعنی اگه کارمندی ، اونم کارمند باشه. چون تو صبحا باید بری سر کار، شبا زود میخوابی . حالا اگه مثل من بدبخت طرفت بیکار باشه ، میشه مصیبت. من شبا وقت خوابمه صبحا وقت کار، برا همسایه محترم برعکسه. و این میشه عمممممق فاجعه.

حالا زمستونا خوبه. در و پنجره خونه ها بسته اس، سر و صدا کمتره. مصیبت اعظم دقیقا از عید به بعد شروع میشه.‌ هوا گرم، در و پنجره باز، شب نشینی ها اغاز.....

میدونی الان چی میخوام؟

الان تنها ارزوم داشتن یه حساب بانکی تپل، یه خونه ویلایی خوشگل، با یه ماشینه. ارزوی زیادی نیس که، هست؟!

نوشته شده توسط فاطیما. در شنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۱ |

معجزه...
ما را در سایت معجزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2971 بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 15:35